English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (8218 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
If I dont forget . U اگر یادم بماند ( نرود)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Why shoudnt she go? U چرا که نرود ؟
i told him not to go U به او گفتم نرود
Dont forget to wind up your watch . U یادت نرود ساعتت راکوک کنی
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
it escaped my memory U یادم رفت
I had completely forgotten . U هیچ یادم نبود
i recollect having seen him U یادم می اید که او رادیدم
It escaped me. U آن یادم نمی آید .
I remembered to post the letters . U یادم بود که نامه ها را پست کنم
I cant remember her name . U اسمش یادم نیست ( نمی آید )
I dont quite remembered to post (mail)your letter. U کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow . U بگذار بماند تا فردا
leave it over U عجاله بگذارید بماند
he is to stay U قرار است بماند
he is to stay U بنا است بماند
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is for your own ears. U پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . U میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
him to stay U نتوانستم او راوادار کنم بماندحریف اونشدم بماند
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
flying dutchman U ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
regenerative memory U رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
dunnage U کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
It is for yours for keeps . U پیش خودت بماند ( مال خودت )
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com